هیچ گاه قفس معشوق خود نباش ، غایت ، تملک نیست ، آزادی است ، خلاقیت جزء ذات است ، اگر خلاق نباشد عشق نیست ، بند است.
خرج کن ولی ول خرج نشو... بخور ولی پرخور نشو... عاشق باش ولی دیوونه نشو... دوستت دارم ولی پررو نشو!!
هیچوقت از دوست داشتن انصراف نده..حتی اگه کسی بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت بده...عشق رو تجربه کن حتی اگر توش شکست بخوری .......اینو بدون که اگه کسی وارد زندگیت شد و گذاشت رفت علاوه بر اینکه خاطره بجا میزاره می تونه یه تجربه هم بجا بزاره
اگه بهترین دوستم نیستی ، اقلا بهترین دشمنم باش ... اگه غمخوارم نیستی ، اقلا بزرگترین غمم باش ، هر چه هستی همیشه بهترین باش ... چون بهترین ها همیشه در یاد خواهند ماند ، پس در بدترین خاطراتم بهترین باش ....
همه وقتی از زندگی خسته میشن میگن خدا نفسمو بگیر
ولی من هیچ وقت اینو نمی تونم بگم ، آخه تو نفس منی . . .
پرنده ای که مال تو نیست هزار تا هم قفس براش بسازی باز میره . . .
از تمام دنیا فقط چشمهایت را خواستم
آیا آسمان سهم زیادی از دنیاست؟
عشقو برات کشیدم میون موج دریا
رو ماسه هاش نوشتم دوست دارم یه دنیا
شاید کسی را که با تو خندیده فراموش کنی
اما کسی را که با تو اشک ریخته هرگز....
هدیه ای که برای تولد من اورده بود یک تابلو بود که به خط درشت رویش نوشته بود : ((زندگی پوچ و بی معناست)) درصورتی که او همیشه به من می گفت: ((تو تموم زندگی منی))
این رو بدون که : عشق فراموش کردن نیست بخشیدن است. گوش کردن نیست درک کردن است. دیدن نیست احساس کردن است. جا زدن نیست صبر کردن است. پس...
بیا در ساحل غمناک بودن ، برای لحظه ای یک رنگ باشیم ... بیا تا مثل شب بوهای عاشق ، شبی هم ما کمی دلتنگ باشیم ... بیا تا در لحظه سرخ نیایش ، رود روی ابر پاک و ساده باشیم ... بیا هر وقت باران باز بارید ، برای گل شدن آماده باشیم ....
خداوندا برای درد و غم درمان ندارم ... برای بی کسی یاری ندارم .... میان خانه های بی کبوتر ، خدایا من پر و بالی ندارم ... دل من صد هزاران ناله دارد ... درو ن این دلم غم خانه دارد ... به روی خشت های بی نشانه ، غم و دردند که با هم ناله دارند ... درون قلب من امیدها بود ... درون سینه ام فریادها بود ...
سکوتم را به باران هدیه کردم ... تمام زندگی را گریه کردم ... نبودی در فراق شانه هایت ... به هر خاکی رسیدم تکیه کردم ....
اگر یادت کنم دیوانه می شم
فراموشت کنم بیگانه میشم
اگر ترکت کنم میمیرم از غم
فراموشت کنم می پاشم از هم
اگه یه روز آدما رو با رنگ بشناسن دوست دارم رنگت آبی باشه … که مثل آسمون همیشه رو سرم باشی .. می میرم برات
من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم بر لب کلبه ی محصور وجود، من در این خلوت خاموش سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم، می شکنم اگر از هجر تو آهی نکشم، تک و تنها، می شکنم به خدا می شکنم
دوست دارم بروم سربه سرم نگـــذارید گریه ام را به حســاب سفرم نگـــذارید دوست دارم که به پابوسی باران بروم آسمان گفته که پا روی پرم نگـــذارید این قدر آینه ها را به رخ من نکشیــد این قدر داغ جنون بر جگرم نگـــذارید چشمی آبی تر از آیینه گرفتارم کرد بس کنید این همه دل دور وبرم نگذارید آخرین حرف من این است،زمینی نشوید فقط... از حال زمین بی خبرم نگــذارید
من از زندگانی آموختم چگونه اشک ریختن را ولی اشکهایم نیاموخت چگونه زندگی کردن را
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که صبر کن و گوش به من دار گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خو بیست ولی تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آنوقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست
گفتم : چه سخت است؟ گفتی : چه زیباست
گفتم : تا به کی؟ گفتی : تا به آن وقت که چون شمع بسوزی از سر تا به پای
گفتم : افسوس که ندانی در این سوختن بالهای تو هم خواهد سوخت ای پروانه من
کاش میدانستی که درون قلبم خانه ای داری تو که همیشه آنرا با شفق می شویم و با آن میگویم که تویی مونس شبهای دلم کاش میدانستی باغ غمگین دلم بی تو تنها شده است و گل غم به دلم وا شده است کاش میدانستی که درون قلبم با تبشهای عشق هم صدا هستی تو .کاش میدانستی که وجود تو و گرمای صدایت به من خسته و آشفته حال زندگی می بخشد کاش میدانستی....... کاش می دانستی........
مدت هابود که می خواستم رازی را که در سینه دارم به تو بگویم. اما نتوانستم. دوست داشتم هنگامی که از کنارم می گذری این راز را در چشمان عاشقم بخوانی.ولی تو با بی اعتنایی می گذشتی تا اینکه امروز قلم را برداشتم تا از بی مهریت بنویسم. ولی وقتی قلم را از روی کاغذ برداشتم دیدم نوشته ام: "با تمام وجود دوستت دارم
وفاداری را باید از نیلوفری آموخت که به دور هر شاخه ای می پیچد و در آغوشش میمیرد !
لا لا لا لا نخواب سودی نداره همون بهتر که بشماری ستاره همون بهتر که چشمات وا بمونه که ماه غصه ش نشه تنها بیداره
در کویر سبز عشق،این سخن از من بگیر مرگ تو مرگ من است،پس تمنا میکنم هرگز نمیر.
کاش بدونی ندیدنت نبودنت هرگز بهانه ای نمیشه واسه از یاد بردنت
اگر می خوای بدونی چند تا دوستت دارم انگشتت رو بزار روی نبضت
...
دیدی؟ دوست داشتنم تمومی نداره!
از سازمان کشتیرانی مزاحم میشم ، لنگر عشقتون بدجورب تو ساحل دل ما گیر کرده !
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم...
چه کنم ؟چاره کجاست؟ سهم من دردل این ویرانی یک سبد بی تابی است غم من تا به گل لاله سرخ دوشقایق باقیست دیده ام بارانی است کاش آنجا که دل از عشق سخن ها میگفت قلب ها ست نبود کاش دراین دل تنگ مهردربند نبود...
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم....هنوز هم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم....هنوز هم می یای تو خوابم تو شبای پر ستاره....هنوز هم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره.
مهم نبوده سوختنم، دور از تو پرپر زدنم، مهم تو بودی عشق من، نه قصه شکستنم، به افتخار عشق تو میگم که بازنده منم...
چشای پرستو بی اشک میمیره صدای قناری بی تو میگیره اگه تو نباشی پیشم عزیزم هر چی شادیست توی قلبم میمیره آسمون عشق پوسیده می شه هوای عشق مه الوده می شه
بوی غربت میدهم اما غریبه نیستم گرچه میدانم که عمری در غریبی زیستم . مثل رودی بستر این خاک را طی کرده ام . تا بفهمم عاقبت در جستجوی چیستم . در عبور از لحظه ها بر روی پای اشتیاق . لب شکست از خشکی اما همچنان می ایستم . دستهایت برگهای عمر سبزم را ربود .گرچه اینجا هستم اما در حقیقت نیستم . ای فریماه شب تار یاریم کن تا بدانم سایه گمگشته ای از کیستم
چه رنجی از محبت ها کشیدیم برهنه پا به تیغستان دویدیم نگاه آشنا در این همه چشم ندیدیمو ندیدیمو ندیدیم سبک باران ساحل ها ندیدند به دوشِ خستگان باریست دنیا مرا در موج حسرت ها رها کرد عجب یار وفاداریست دنیا عجب آشفته بازاریست دنیا عجب بیهوده تکراریست دنیا
همه جا سردو سیاه رو لبام ناله و آه سر من بی سایبون نگهم مونده به راه دست من غمگین و سرد تو دلم یه گوله درد نه بهاری نه گلی پاییزِ پاییزِ زرد
و الهه ی عشق مرا صدا زد ... عشق را هیچ آرزو نیست مگر آنکه به ذات خویش در رسد. اما اگر شما عاشقید و آرزویی می جویید... آرزو کنید که ذوب شوید و همچون جویباری باشید که با شتاب می رود و برای شب آواز می خواند. آرزو کنید که رنج بیش از حد مهربان بودن را تجربه کنید. و چه زیباست دیدن شوق زندگی در چشمان یک دوست...
می دانی چرا قلب آدم دو بار پشت سر هم می زنه ؟ چون یکی واسه زنده ماندن خودشه یکی هم واسه زنده موندن عشقشه
هزار دلیل برای دوست داشتن ، یک دلیل برای دوست نداشتن ، اون یک دلیل رو به خاطر هزار دلیلت دوست داشته باش . . .
به بزرگترین عشق در کوتاه ترین جمله ی ممکن به روی لطیف ترین گل سرخ یرای تو بهترین ... دنیام می نویسم دوستت دارم
هر که ما را یاد کرد…ایزد مر او را یار باد …هر که ما را خوار کرد …از عمر برخوردار باد …
هر که اندر راه ما خاری فکند…از دشمنی …هر گلی کز باغ وصلش بشکفد…بیخار باد…
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه
همه زندگی فقط 3روزه : اومدن - بودن - رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم
مبادا گفته باشی دوستت می دارم دلت را می بویم مبادا شعلهای در آن نهان باشد
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
دبیر فارسی بودم نامت را اولین غزل از صفحه کتابها می نهادم اگر دبیر جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش میکردم تا معادله محبت پدید آید اگر دبیر هندسه بودم ثابت می کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت
من بیتو یک بوسه ی فراموش شده ام؛ یک شعر پر از غلط؛ یک پرنده ی بیآسمان؛ یک نسیم سرگردان؛ یک رویای نا تمام
آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشیای است که تنفر به بار می آورد
و من هرگز نمی توانم کسی را که به او لبخند نزدهام از ته دل دوست داشته باشم
نگو هرگز خداحافظ که از تنهایی بیزارم/ زپیش من نرو هرگز که من تنها تورا دارم
قفل ها که بی کلید شدن. چشم ها به در سفید شدن . چه امتحان خوبیه . دوریت عجب غروببیه
به بزرگترین عشق در کوتاه ترین جمله ی ممکن به روی لطیف ترین گل سرخ یرای تو بهترین کس دنیام می نویسم دوستت دارم
دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم میسوخت ومهربانی را نثار من می کرد دلم برای کسی تنگ است........
تا 2نیا 2نیست تو بمون کنارم, من هیچکسو غیر تو دوست ندرمتا/ 2نیا 2نیست دل من فداته, اون دلی که عاشق خندهات.ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشکای منو ببینی , چون من توی آبم.. آب جواب داد اما من میتونم اشکای تو رو احساس کنم چون تو توی قلب منی...
دلم احساس غم دارد/ در این انبوه ویرانی/کمی تا قسمتی ابری/ و شاید باز بارانی
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم….هنوز هم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم…
مهم نبوده سوختنم، دور از تو پرپر زدنم، مهم تو بودی عشق من، نه قصه شکستنم، به افتخار عشق تو میگم که بازنده منم…
به چشمانه مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم و با تو آغاز کردم به پاکی چشمانم قسم که تا ابد… دوستت دارم
میگن به یاد یکی بخوابی خوابشو میبینی! می میرم برات تا همیشه ببینمت!
باغبان درب را نبند من فرد گلچین نیستم ، من اسیر یک گلم دنبال هر گل نیستم.
هیچ وقت گریه نکن چون هیچکس لیاقتش رو نداره ! اون کسی هم که داره طاقتش رو نداره !
ما آدما همیشه صداهای بلند می شنویم ،پررنگ ها را می بینیم ،وکارهای سخت و دوست داریم ! غافل از اینکه خوب ها آسون میان ،بیرنگ می مونن ،بیصدا می رن
هزار بار شنیدم دوستم داری! هزار بار شنیدی من بیشتر! هزار بار شنیدی تنهام نزار !هزار بار شنیدم کاش می تونستم ! هر هزار بار که خواستم به جواب برسم معادله ام یا حل نشد یا جوابش این نامساوی بود : دوستت دارم # رهایت می کنم ! ولی همون آخرین بار معادله را تو حل کردی ونتیجه این شد :
دوستت دارم =میرم =برای همیشه تنهات می زارم
گفتی دوست دارم قلبم تندتر از همیشه تپید ، لبخند زدم وباورت کردم .با اینکه می دونستم لب ها دروغ می گن .با صدات نوازش کردی تپش قلبت روحس کردم !مهربونو پاک بود .نگاهت گرم ودلنشین !صدات آرامش دل !نفست بوی بهار عشق بود ! به تو تکیه کردم وآروم شدم با تو از همه چیز در امان بودم
اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید ، خوب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید. شریعتی
اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ، ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کنم
این گل های رز شبیه تو هستند. با این تفاوت که میلیونها از اونها وجود داره، ولی از تو تنها یکی
هزار شاخه گل تقدیم به آینه شکسته ای که لبخند تو را هزار بار تکرار می کند.
بیب بیب بیب بیب بیب بیب بیب بیب بیب بیب
.
.
.
فکر کردی چیه؟ بوق؟
نه بابا اول چیزیه که میخوام بگم:
بی برو برگرد دوستت دارم
یاد ها رفتند و ما هم میرویم از یاد ها
تا پر کاهی بماند در میان بادها
بهترین انتقامی که می تونی از سرنوشت بگیری اینه که شاد باشی.
در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش "علف هرز" و "گل سرخ" یکیست.
از دوست چه میماند در ایینه فرداجز حرفه دلش جز خاطر های زیبا
پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم “بخاطر تو” بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد “به خاطر تو” با یک بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است
به دل موند یه بار یه روز یه جایی بگی می خوامت
بگی فقط واسه من عزیزی و بس چشمام به نامت
دلم رفت و دگر جانی نمانده
به ابر دیده بارانی نمانده
ببین این حال و احوال خرابم
بجز درد و پریشانی نمانده
پایه عشق معرفته عاشقی یک لیاقته
نشانه های عاشقی وفا صفا صداقته
اقتدار دله شکسته به اندوهی است که هیچوقت سروده نمیشود
اتل متل رفاقت ، دل به تو کرده عادت ، برات دعا می کنم ، اینم رسم صداقت
ای کاش زندگی مثل فوتبال بود ، که خوشی را پاس ، جدائی را شوت ،بی وفائی را فول ، غم را آفسایدو محبت را گل میکردیم. . . !
شعله گفت کاش روزی به شمعدان میرسیدم شمع بدون اینکه حرفی بزند ذره ذره آب شد تا شعله به آرزویش برسد
o/\0/\0
<|--=-||
_|\__\/__\/_
دو تا از بد خواهاتو گرفتم ! اگه بازم هست آمار بده حالشونو بگیرم !!!
ما که همسایه اشکیم ولی با دل تنگ/ گر لبی خنده کند یاد شما می افتیم.
این اس ام اس نیست یک احساس پاکه که با صدای پیام میاد تا بگه یه نفر به یادته
ضعیف ترین کلمه حسرت است ،آن را نخور . سست ترین کلمه غرور است ،بشکنش. لطیف ترین کلمه لبخند است ،آن را حفظ کن صمیمی ترین کلمه دوست است او را فراموش نکن .
شب که میاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش... اجازه هست از آسمون ستاره کش برم برات؟
دلم برای دیدنت چه شاعرانه لک زده. بلور قلب کوچکم ز دوریت ترک زده
می گن خدا بهترین نعمتش رو به بهترین بنده ش میده ... ولی من که بهترین بنده ش نیستم ..پس چرا تورو به من داده ؟!
سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا !
دوستت دارم.به وسعت یه کهکشان.ای نام تو مرهم روح و روانم می خوانم از تو و می گویم که به پای تو مانند شمعی آب می شوم تا پایان
اگه سلطنت بلد نباشم سلطنت نمیکنمٍ اگه زندگی بلد نباشم زندگی نمیکم اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم به خاطره تو یاد میگیرم !
می دونی اگه خورشید بمیره چی می شه . اونوقت زمین دورتومی گرده . ولی من نمی زارم چون فقط من باید دورت بگردم
از دوستان دو رنگم عجیب دل تنگ است...... فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است
My heart is nostalgic from my bichrome friends…I immolate to my enemy that is homochromatic.
دیل کارنگی می گوید :«تبسم خرجی ندارد ولی سود بسیاری دارد.»
Diel says: a smile has no price but has so profit.
«در این جهان نیاز به دوست داشتن و ستایش شدن، بیش از نیاز به نان است.» مادر ترزا
In this world needs to love and being loved is more that bread.
از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد...غمهای زمانه را فراموشم کرد
It told me grief of stories so that I forget grief of time. (Of mine)
ای داد دوباره کار دل مشکل شد...نتوان ز حال دل غافل شد
عشقی که به چند خون دل حاصل شد...پامال سبکسران سنگین دل شد
Oh again my heart work get hard…I can"t be unwitting from my heart
A love that I acquired hardly…was been trampled with some light headed ones.
عشق فرآیندی است که در طی آن من به تو کمک کنم تا به خود واقعی ات نزدیک تر بشوی، نه آن چه من می خواهم.»دوسنت اگزوپری
Love is a way that I help you on it to be more near to your fact not to what I want.
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!
**دکتر علی شریعتی**
Don’t be upset from people, because they are upset too, they are alone but they run away from themselves because they are in doubt about themselves & about their love &their fact, so love then even when they don’t love you…
عشق تو تعطیلی نداره ،به فکر خودت نیستی فکری به حال خستگی ما بکن
ما هر روز تا دیر وقت خرابتیم ...
Your love in my heart doesn’t have rest, you don’t worry about yourself be worry about my tiredness, I am your gaga everyday to late hours at night.
پروانه ی احساسم در دامی افتاده که عنکبوتش سیر است... نه می تواند پرواز کند و نه بمیرد..!
عابر شهر چشاتم دل من
اهل ریا نیست اونی که مثل تو باشه حتی تو قصه ها نیست
عشق شوق مرگ فاخته ایست برای رسیدن به دلباخته اش ، التماس درختی ست به آب جوی ، عشق لذت تمام است انشای تن و روان است ، زبان چشم است ، دیوانگی عقل است ، تن به تن جنگ است رسوایی قلب است ، آماده گوش به زنگ است ، خیلی زرنک است ، هزار رنگ است ، عشق جرأت و دیوانگیست ، جنگ سرد است و دیگر هیچ
عشق ورزیدن را از کویر بیاموزیم که دریا بودنش را به آفتاب بخشید
به جنگل سوخته خاطراتم سوگند ، درخت یادت را باغبان خواهم نمود تا ابد
راز دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی
هر که را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم!
راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی!
عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم . . .
عشق تو چشمهای هم نگاه کردن نیست با چشمهای هم به زندگی نگاه کردنه.
عاشقان را عشق فرمان می دهد. لوتیان را معرفت...مخلصیم با معرفت ... !
دلم با عشق تو عاشق ترین شد. تمام لحظه هایم بهترین شد. ولی بی مهریت کار دلم ساخت . دل تنهای من تنها ترین شد ...
دلا! خوبان دل خونین پسندند دلا! خون شو که خوبان این پسندند
ساکنان دریا بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند... عجب تلخ است، قصه ی عادت
گاهی وقت ها باید کم باشی تا کمبودت احساس شه نه اینکه نباشی تا نبودنت عادت شه
یکی باش برای یک نفر ..... نه تصویری مبهم در خاطره های 100 نفر
ساده نبود دیدن خونه وقتی که تو دست خزونه، جدایی و غروب خنده، دلشوره و درد شبونه، ساده نبود از تو گذشتن، فاصله ی بین تو و من، تحمل مرگ ترانه، مرثیه ی شبونه خوندن
تقدیم به تو که وقتی زبان می گشایی، رگ های فروبسته ی هزار پرسش بی امانم را پاسخ می گویی و هجوم بی امان نفس هایت، دفتر پر برگ ندانسته های اندیشه ام را صفحه به صفحه بر باد می دهد. ای آشنا! با من سخن بگو..
هیچ وقت شعار نداده ام، که به زور باید لبخند زد! بعضی وقت ها باید تا نهایت آرامش گریست، آن گاه است که تبسمی میهمان لبانت می شود که زیبا تر از رنگین کمان بعد از باران است..
سلام. خوش آمدی. هرچند خیلی دیر شده. فقط قبل از وداع همیشگی، بیا اینجا مقابلم بنشین، می خواهم یک دقیقه سکوت کنیم. به احترام تمام لحظه هایی که در انتظار پاسخ تو مردند..
عشق مثل شاپرک می مونه، اگه ولش کنی میره، اگه محکم بگیریش می میره!
آینده خاطره ایست از یاد رفته که به یاد آمدنیست، گذشته خاطره ایست به یاد مانده که از یاد رفتنیست.. و حالا "زندگیست!"
سفر برایم هیچ چیز به جز دلتنگی ندارد. اما زمانی به من آموخت برای بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیز باید قدری از آن دور شد!
کاش کوچیک بودیم. وقتی کوچیک بودیم دلامون بزرگ بود. ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دل تنگیم. کاش کوچیک می موندیم تا حرفامونو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی حرفامونو نمی فهمه..
دقایقی توی زندگی هستن که دلت برای کسی اون قدر تنگ میشه که دوست داری اونو از رویاهات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی بغلش کنی!
شکسپیر میگه کسی رو که دوست داری هر چندوقت یک باربهش یادآوری کن تا فراموش نکنه قلبی براش می تپه .......واین یک یادآوریست..
مثل ساحل آرام باش تا دیگران مانند دریا بیقرارت باشند.
س ام اس های عاشقانه فارسی خیلی جدید.اس ام اس عاشق کردن.اس ام اس بیان عشق.جملات عاشقانه زیبا.جمله کوتاه عاشقانه زیبا.جملات عاشقانه با معنی.اس ام اس عاشقانه اسفند ماه.س.مس عشقیی esfand 88.jomalat asheghane zibaye farsi.behtarin smshaye farsi asheghooneh.zibatarin asheghaneha.عاشقانه بوسه.بزرگترین آرشیو اس ام اس های عاشقانه.منبع اس ام اس عاشقانه.مرکز اس ام اس عاشقانه.وبلاگ اس ام اس عاشقانه.سایت اس ام اس عاشقانه
بودنت یه جور نبودنت یه جور در این د نیای جور وا جور د وست دارم بد جور
وقتی کسی به دل نشست نشستنش مقدسه، حتی اگه نخواهدت، نفس کشیدنش بسه..
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه، نه اینکه هیزمش زیاد بشه! تبر ما انسان ها باورهامونه نه آرزو هامون!
صد دفعه گفتم وقتی داری راه میری جلوی پاتو نگاه کن، باز افتادی تو قلب من!
مهربانی را از وقتی یاد گرفتم که پسری آسمان نقاشیش را سیاه کشید تا پدر زحمتکشش دیگر در آفتاب نسوزد..
در دنیایی که همه به دنبال چشمان زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش.
از فرش فروشی مزاحمتون می شم. اجازه میدین دلمو فرش زیر پاتون کنم تا هیچ جا جز دل من پا نزارین
یادته روز اول بهت گفتم میخوام با یک دروغ بزرگ حرفامو شروع کنم؟ تو اخم کردی، گفتم:"دوست نداااارم!" بعد هر دو تامون زدیم زیر خنده.. اما دیروز گفتی که میخوای با یک دروغ بزرگ خداحافظی کنی و بعد فریاد زدی: "دوست داااارم!" هر دومون بغض کردیم.. و تو رفتی، برای همیشه..
هر ثانیه که می گذرد چیزی از تو را با خود می برد. زمان غارتگر غریبی است،همه چیز را بی اجازه می برد. تنها یک چیز را همیشه فراموش می کند: "حس دوست داشتن تو را.."
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی، به که گویم تو نوازشگر دستان منی، گر چه پاییز نشد همدم و همسایه ی من، به که گویم که تو باران زمستان منی؟..
چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم، خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم!
یاد تو چندی است مهمانم شده، خاطراتت آفت جانم شده، هر چه می گویم سخن از یاد توست، در سکوت من فقط فریاد توست..
بی تو طوفان زده ی دشت جنونم، صید افتاده به خونم، بی من از کوچه گذر کردی و رفتی، بی من از شهر سفر کردی و رفتی، قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم، تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم، تو همه بود و نبودم، تو همه شعر و سرودم، من و یک لحظه جدایی؟! نتوانم! بی تو من زنده نمانم..
تو دریا بودی و من قایقی خرد، که هر جا خواست امواجت مرا برد، دلم پارو زن بیچاره ای بود، که در امواج عشقت یک شبی مرد..
خبر به دور ترین نقطه ها برسد، نخواست او به من خسته بی گمان برسد، شکنجه بیش از این که پیش چشم خودت، کسی که سهم تو باشد به قلب تو نرسد..
یاری که داد بر باد آرام و طاقتم را، ای وای اگر نداند قدر محبتم را..
به دریا بزن قایقت می شوم، حقیرم ولی لایقت می شوم، من عاشق شدن را بلد نیستم، تو یادم بده عاشقت می شوم..
بیا تا باورت گردد که بی تو کمتر از خاکم ولی با تو به افلاکم، بیا باآرزوهایم بسازم خانه ای در دل، سراغم را نمی گیری، مگر بیگانه ای با دل؟!
بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست، آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست، مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست..
نمی دونم چرا دلم مدتیه غصه داره، مدتیه از تو چشام بارون سختی میباره، نمی دونم چرا شبا با غصه هم خونه میشم، وقتی ستاه درمیاد راس راسی دیوونه میشم، شاید به آخر رسیدم، رفتن علاج دردمه، واسه همین دنیا دیگه برام مثل جهنمه..
خاطرم نیست تو از بارانی، یا که از نسل نسیم؟ هر چه هستی گذرا نیست هوایت، بویت، فقط آهسته بگو: با دلم می مانی؟..
آنچه می خواهیم نیستیم، آنچه هستیم نمی خواهیم، آن چه دوست داریم نداریم، آن چه داریم دوست نداریم.. اما عجیب است که هنوز زنده ایم و امیدوار به اینکه روزی ، جایی، در کنار کسی، بالاخره خوشبخت خواهیم شد