باز هم دلتنگی...
یه وقتی میرسه که با دیدنش صدای ضربان قلبت رو می شنوی و از احساسی که درونت میگذره گر می گیر ی ، درست مثل زمانی که تازه باهاش آشنا شده بودی و با هر بار دیدنش از صدای ضربان قلبت متعجب میشدی ؛ اما این بار بعد از مدتها دوباره اون احساس بهت دست میده و درست مثل روزای اول آشنایی بهش نگاه میکنی اما این بار با رفتنش دلتنگش میشی ، یه دلتنگی عجیبی داری ؛ دلتنگی که آرامش رو ازت میگیره ، دلتنگی که با رفتنش دل تو رو هم با خودش می بره و دلت آروم نمیگیره ؛ یه دلتنگی سخت که تا دیدار دوباره دلتنگ تر میشه!
دل نوشته امروز :عشق شاید زود تو را عاشق و دلتنگ کند اما هرگز تو را سیر نمی کند