بهشت و جهنم
فردی از پروردگارش در خواست کرد تا بهشت و جهنم را به او نشان دهد.خداوند پذیرفت او را وارد
اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند هرکدام قاشقی
داشتند که به دیگ می رسید ولی دسته ی قاشق ها بلندتر از بازوی ان ها بودبه طوری که
نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند عذاب انها وحشتناک بود .انگاه خداوندگفت :اکنون
بهشت را به تو نشان می دهم اورا به اتاقی که درست مانند اولی بود وارد شد :دیگ غذا، جمعی
از مردم ،همان قاشق های دسته بلند .ولی درآنجا همه شاد و سیر بودند ان مرد گفت:چرا مردم
دراینجا شادهستند درحالی که دراتاق دیگربدبخت هستند یا آنکه همه چیزیکسان است؟خدا
تبسمی کرد وگفت:خیلی ساده است در اینجا انها یادگرفتندکه یکدیگر را تغذیه می کنند هرکس
با قاشق خود در دهان دیگری غذا می گذارد.چون ایمان داردکه کسی هست در دهانش غذایی
بگذارد.
ان لاندرز(غذای روح)