جوک های پـ نه پـ
- مامانم سفره پهن کرده بود ,بهش گفتم میخوای شام بیاری؟
گفت: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ میخوام گلای سفره رو اب بدم !
- به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که
دمپایی داشتن رو هم مردود کرده...
- دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ
مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمارف سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ
میبرمت لندن
- با رفقا رفتیم باغمون، سیخ های جوجه رو گذاشتیم رو منقل دیدیم چند جفت مرغ و خروس دارن کنار منقل
پرسه میزنن. رفیقم میگه: لونه شون این طرفاست؟ پ ن پ اومدن فیلم ترسناک ببینن
- همه خوابیدن . بابا بزرگم خروپف میکنه . داداشم میگه بابابزرگه خروپوف می کنه؟
میگم پـَـــ نــه پـَـــ صدا مودم بابابزرگه داره کانکت میشه به اینترنت
- رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟
میگم : پَ نه پَ اومدم ? تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم ! ….
-میخواستم بخوابم به خواهرم گفتم لامپو خواموش کن .
گفت نورش اذیت می کنه ؟
گفتم: پَ نه پَ …
گفت : جرات داری بگو ؟
گفتم : پتو میکشم سرم خوب .
گفت آفرین بلاخره آدم شدی
گفتم پَ نه پَ فکر کردی تا ابد الاغ می مونم !
-ساعت 8 صبح کلاس داریم .منم خمیازه میکشم و دهنم یه متر باز میشه .
استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت